اسلوبِ طریقت، رهایی انسان از تمام بلایایی است، که دامنگیر وی میباشد و هدف این اسلوب، رسیدن به درجهای از طهارت و کمال است به طوریکه پربارترین جنبهی زندگی معنوی و اسلامی حاصل گردد و آن، با تامل در حالات انسان و تزکیه وی ایجاد میشود چنانچه خداوند میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا: راستی که، کسی که خود را پاک کرد رستگار شد» بنابراین؛ بدون کنترل اعضای بدن و بدون مهار غرایز، هیچ گونه رستگاری و هیچ گونه اصلاحی ممکن نخواهد شد. از این جهت طریقت، عامل خیزش و حرکت است که شخصیت انسانی را مهذب میسازد. سیر و سلوک با آموزههای طریقت، درست می شود و اخلاق با ارزشهای طریقت، پاک میگردد و در نهایت جامعه با طریقت است که ترقی مییابد و بسیاری از مشکلات و بحرانهای اجتماعی حل میشود. هیچ کس همچون روانپزشکان که به درمان بیماری دیگران میپردازند آنطورکه شایسته طریقت است این راه را نپیمودهاند. همانطور که محاسبی در کتابش تحت عنوان (محبت) می گوید: «اهل طریقت به فضل روشنایی حکمت الهی به مناطقی چشم انداختهاند که در آن دوا نمو مییابد و به ایشان آموخته شده که دوا چگونه اثر میکند. پس شروع به شفای قلبهایشان کردهاند و دراین هنگام به ایشان فرمان دادهاند که با قلبهای اندوهگینان و دردمندان مواسات کنند»
پس طریقت درمانی است که طبیب معالج بدان، معالجه را آغاز کرده است و ابتدا بر خود آزموده است، بدان امید که دیگران را مفید باشد. طریقت چنانچه ابوالحسن نوری می گوید: مجموعه متون یا علوم نظری نیست، بلکه اخلاق یعنی پایه و قانوق زندگی و جامعه است و آنسان که جنید (رضی الله عنه) میگوید: «تصوف را از قیل و قال نگرفتیم بلکه آن را از گرسنگی و ترک دنیا و قطع علاقمندیها و خوشآمدها بدست آوردیم».
از اینجا ارزش طریقت و نیاز آن برای جامعه آشکار میشود. مشایخ بزرگ در حیات خود توانستهاند وسایل درمان دردهای قلوب و بهبود زخمهای مردمان را فراهم آوردند و ایثار را شعار خود بسازند که خدای متعال می فرماید: « یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ: مومنان، دیگران را بر خود مقدم میدارند هرچند که خودشان نیازمند باشند»
از این رو طریقت، سالک را به ارزشهای روحی جدیدی مسلح میسازد که او را در مواجهه با حیات مادی یاری میرساند و او را در نیل به تعالی روحی کمک میکند تا سالک قادر به گذراندن سختی و ناملایتمها شود. به این معنی که طریقت، این زندگی را وسیله قرار میدهد نه هدف. انسان به اندازه نیاز استفاده میکند و در برابر دوستی مال و جاه کوچک نمیشود و بخاطر آن بر دیگران برتری نمی جوید و بدین گونه با اراده ای پرتوان بر شهوات و هوای نفس چیره میگردد.
از اموری که باید به آن توجه شود؛ نزدیکی جهاد با طریقت است، چرا که فقه زدگان از روی باطل، اهل طریقت را به سستی و تنبلی و کنارهگیری از دنیا متهم میکنند ولی حقیقت برخلاف آن است، چرا که اهل طریقت صفحات درخشانی را در تاریخ تمدن اسلامی ثبت نمودند. از جمله شیخ عبدالقادرالگیلانی(قدس اله سره) که سینهها را با ایمان آباد کرد و عقاید جهادی را در مسلمین علیه صلیبیون رواج داد و مکتب صوفیانهاش، کارخانه انسانسازی در نهایت اعتبار و منزلت بود که بعدها صلاح الدین ایوبی که بر لشکر صلیبی پیروز شد میوه اش را چید. به باور بسیاری، اهل طریقت در جنگ با اسپانیا و پرتغال حضور داشتند و جمع زیادی از ایشان نیز به شهادت رسیدند. از طرف دیگر اهل طریقت پناهگاه مردم در دشواریها بودند و خدمات اجتماعی بسیاری از نیکی و احسان و برابری و برادری انجام دادند. شایان ذکر است که، مشخصه طریقت، یک اومانیسم جهانی است که برای تمامی ادیان و ملیتها درب خود را گشوده است. همانطورکه خدای متعال میفرماید: « وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ :ای پیغمبر ما ترا جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم» همچنین میفرماید: « إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ: این امت شما امت یگانه است و من پروردگار شما هستم پس مرا بپرستید» و نیز میفرماید: « إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ: این امت شما امت یگانه است و من پروردگار شما هستم پس تقوا پیشه کنید»
اسلام در ذات خود دینی است که بر تمام ملیتها، باب آن گشوده شده است و فرقی میان دو مسلمان از نظر ملیت و زبان و رنگ و مکان و زمان مختلف وجود ندارد جز با تقوا: «ان أکرمکـم عنـد الله اتقاکم:گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست». طریقت، افقهایی را که اسلام گسترش داده و به روی ادیان و ملتهای دیگر کشیده، گسترانده است و بدین ترتیب، جامعهای باز و آرام حاصل شده زیرا باب طریقت باز است و شامل تمام تجارب دینی و انسانی میشود و نیز با تمام جریانات و روشهای روحانی همسو است و جمع کنندهی اخوت انسانی بین مردم با اختلاف زمانها و مکانها است که خداوند تعالی می فرماید: « وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا: اگر به صلح روی نمودند تو نیز به سوی صلح گرای» و اولین آیهای که جبرئیل (ع) برای پیغمبر ما محمد برای تبلیغ همه مردم نازل کرد «بسم الله الرحمن الرحیم» بود و همه میدانند که این نص قرآنی در بردانده چه دلالتها و پندها و عبرتهایی است که زبان از تعبیر آن درمانده است و تاکید میکند که دین اسلام دین صلح و برادری و عشق است.
پانویس:
[۱] – الشمس : ۹.
[۲] – کتاب المحبه للمحاسبی .
[۳] – الرساله القشیریه ، ص۲۰ .
[۴] – الحشر : ۹.
[۵] – للإطلاع راجع کتاب هکذا ظهر جیل صلاح الدین الأیوبی ، ماجد عرسان .
[۶] – الأنبیاء :۱۰۷ .
[۷] – الأنبیاء : ۹۲.
[۸] – المؤمنون :۵۲.
[۹] – الحجرات : ۱۳.
[۱۰] – الأنفال : ۶۱.
المصدر ـ الشیخ محمد الکسنزان ـ کتاب الطریقه العلیه القادریه الکسنزانیه – ص۹۹.