نام: محمد صادق بن عبداالله جوینوری
لقب: بغدادی
مذهب: مذهب حنفی
طريقت: طريقت قادری كه آنرا از بزرگِ خود محمد قاسم فرا گرفت
همعصران او: سيد شيخ محمد نودهی پدر سرور ما شيخ اسماعيل وليانی همراه و همقدم او بود، كه قبل از سال ۱۱۲۶ هجری به بغداد سفر كرد و به مصاحبت ايشان رسيد
شيخ محمد بن احمد بن عقيله مكی صاحب كتاب مسلسلات كه كتابهاي بسياري در مورد تصوف دارد و همچنين صلوات مخصوصي بر پيامبر(ص ) از ايشان باقي مانده است نیز با ایشان همراه و همقدم بود
و همچنین شیخ حسین بصرائی كه جانشين ايشان در شيخيت طريقت قادريه گرديد ا او همرا بود
و شيخ معمر عبدالجليل اله آبادی(۹۹۲-۱۱۱۴) به مدت 32 سال در منطقه ( كنكوة) با او مصاحبت داشت
محل سکونت: ابتدا در بغداد بود سپس به مكه رفت و مدت زيادی در آنجا ماند.
و گفته شده كه ابتدا در بغداد بود و سپس به روستای( كاكو زكريا ) رفت كه همان روستای هزاركوره است كه آن سوی كوههای كاران سنندج قرار دارد، که ابتدا خالديه و سپس كاكو زكريا نامیده شد.
زندگینامه و اخبار او: احمد جمال در قصيده خود ( سلسله ذهبيه فی سند طريقت قادريه) ضمن صحبت در مورد استاد خود ابوعبداالله محمد ذهب، تعداد به هم پيوستهای از مشايخ را كه به شيخ بزرگ محمد صادق ميرسند را نام میبرد و میگوید:
«در مورد گفتار و کردار صادقانه ما
محمد موسوم به خیر و نیکی است
از شیخ خود قاسم ستارهی ائمه
کسیکه فضیلتهایش گسترده است و باعث رشد و نمو درختان میشود
از شيخ خود عابد الفتاح كه گنجینههای رضایت در وسیعترین اخبار به روی او گشوده شد
از غريب الله سالخورده كه نشانههای بزرگی و طول عمر برای او تمام شد
از شيخ خود كسیکه نامش در بغداد از نظر مجد و مرتبه و بزرگی با بهترین نامها بود
داوود سرور و رئیس ما که افتخارات او در همهجا پراکنده شده است و آوازهی شهرت او دلنشینتر از ساز و موسیقی است»
سيد يوسف بن ملا عبدالجليل در كتاب دست نوشتهی خود به نام الانتصار للاولياء ما نصه اینگونه مینویسد: (شيخ محمد صادق يكي از چهار اوتاد زمين است و قدرت تصرف در خشكی و دريا و شرق و غرب را دارد و طريقت را از شيخ محمد قاسم فرا گرفت).
وفات: حدوداً در سال ۱۰۱۰ هجری به عالم حقیقت انتقال پیدا کرد و روبروي خانم خديجه كبری دفن شد.
منابع :
[1] حسين فوزي علي – عقود الجواهر في سلاسل الاكابر – ص20
[2] عبد الكريم المدرس – اسناد الاعلام – ص 178
[3] احمد جمال الدين – بلوغ الارب في مآثر الشيخ الذهب – ص62
[4] يوسف بن ملا عبد الجليل – مخطوطة الانتصار للاولياء – برقم(4920) – ص 187
[